حال :
حال :حالت فردیا افراد بیان میکند . صاحب حال :قید حالت براش امده است.
ویژگی حال (مشخصات ظاهری):
1-نکره است و ال نمی گیردو َ-هم نمیگیرد .
2- منصوب _ًیَن،یِن
3-جنس و تعدادبا صاحب حال مطابق باشد.(جمع غیرعاقل صفت مونث می آید)
4-ساختار وصفی(مشتق باشد)=باشدوصفی باشد ومعنای وصفی بدهد.
مثل جمیل_مسرور.امااگرمعنای وصفی ندهد یامصدری بدهد:اجتهاد_مشارکت(مفاعله مصدر)سرعت(مصدر ثلاثی مجرد)دیگر حال نیست .
که به چهار شکل می آیند:
1ـ بر وزن فاعل
2ـ بر وزن مفعول
3ـ بر وزن مبالغه
4ـ صفت مشبه (5وزن دارد .اگرمعنای وصفی بدهد صفت مشبه است)
فَعیل(صغیر)،فَعلان(عطشان)،فَعِل(خشن)فَعَل(حسن)فَعل(صَعب)
ذوالحال:
حالت به آن نسبت داده میشود:حتماً معرفه است.
الف)عَلم
ب)ال
ج)ضمایرمتصل ومنفصل+اسم نکره
د)اسم اشاره + اسم نکره
ه)اسم موصول+نکره
و)نکره+معرفه می شود،معرفه
نکته:حال،برای متکلم،ممکن است به اشکال مختلف بیاید:
متکلم وحده(انا):{1:مذکر،2:مونث}
متکلم مع الغیر(نحن):{مثنی مونث ـمثنی مذکر}و{جمع مذکرـجمع مونث}
ترجمه ی حال :
مثل قید فارسی معنی کرده و به صورت صفت معنی نمی کنیم از(در حالی که ) در معی حال میتوان استفاده کرد .
نقشهای مشابه نباید با حالت گرفته اشتباه شود:
1ـ صفت:موصوف وصفت از نظرمعرفه ونکره کاملاً مشابه اند اماحالت همواره نکره وذوالحال همواره معرفه است.
2ـ خبر جمله ی ناقص:1)اگرازجمله حذف شود،جمله ناقص می شود،اما با حذف حال تغییر چندانی ایجاد نمی شود.
3ـ جملیه ی حالیه :
به جای اسم تنها از یک جمله استفاده میشود :
1) بعد از یک جمله ی کامل می اید .
2)مطلبی در مورد اسم معرفه ی جمله ی قبل خود می گوید .
3)نقش اصلی ندارد ، یعنی با حذف ان جمله ناقص نمیشد .
نکته : جمله ی وصفیه در مورد اسم نکره ق فبل خود است اما جمله ی حال در مورد اسم معرفه ی قبل از خود است .مثال:
رایت الدلفین قربی یضحک کالاطفال (جمله ی حال )
جاووا اباهم عشاً یب (جمله ی وصفیه )
4-واو حالت :
واو حالت در ابتدای جمله ی اسمیه یا( قد )می اید :
1) واو حالت + جمله ی اسمیه+ ضمیر منفصل)
2)جمله ی بعد از واو حالیه به کلمه ی معرفه بر میگردد .
3) واو حالیه قبل از فعل ماضی یا مضارع نمی اید .
اجتمع تلامیذ و هم یتحدثون عن الامتحان
4) اگر جمله اسمیه دارای فعل نبود، در معنا کردن به فعل قبل دقت باید کرد ،اگر ماضی بود از (بود ) در معنی استفاده میکنیم و اگر مضارع بود از (است ) استفاده میکنیم .
اگر دارای فعل بود بازهم به فعل قبل توجه میکنیم و براساس روش زیر ترجمه میکنیم :
ماضی + مضراع =ماضی استمراری
ماضی +ماضی=ماضی بعید یا ساده
مضارع +مضارع =مضارع التزامی یا ساده
مثال : راینا الناس یدخلون فی دین الله جمیعاً: مردم را دیدم که همگی به دین خداوارد میشوند .
درباره این سایت