درس 2 عربی 12



حال :

 حال :حالت فردیا افراد بیان میکند .       صاحب حال :قید حالت براش امده است.

ویژگی حال (مشخصات ظاهری):

1-نکره است و ال نمی گیردو  َ-هم نمیگیرد .

2- منصوب _ًیَن،یِن

3-جنس و تعدادبا صاحب حال مطابق باشد.(جمع غیرعاقل صفت مونث می آید)

4-ساختار وصفی(مشتق باشد)=باشدوصفی باشد ومعنای  وصفی بدهد.

مثل جمیل_مسرور.امااگرمعنای وصفی ندهد یامصدری بدهد:اجتهاد_مشارکت(مفاعله مصدر)سرعت(مصدر ثلاثی مجرد)دیگر حال نیست .

که به چهار شکل می آیند:

1ـ بر وزن فاعل

2ـ بر وزن مفعول

3ـ بر وزن مبالغه

4ـ صفت مشبه (5وزن دارد .اگرمعنای وصفی بدهد صفت مشبه است)

فَعیل(صغیر)،فَعلان(عطشان)،فَعِل(خشن)فَعَل(حسن)فَعل(صَعب)

ذوالحال:

حالت به آن نسبت داده میشود:حتماً معرفه است.

الف)عَلم

ب)ال

ج)ضمایرمتصل ومنفصل+اسم نکره  

د)اسم اشاره + اسم نکره

ه)اسم موصول+نکره

و)نکره+معرفه می شود،معرفه

نکته:حال،برای متکلم،ممکن است به اشکال مختلف بیاید:

متکلم وحده(انا):{1:مذکر،2:مونث}

متکلم مع الغیر(نحن):{مثنی مونث ـمثنی مذکر}و{جمع مذکرـجمع مونث}

ترجمه ی حال :

مثل قید فارسی معنی کرده و به صورت صفت معنی نمی کنیم از(در حالی که  ) در معی حال میتوان استفاده کرد .

نقشهای مشابه نباید با حالت گرفته اشتباه شود:

1ـ صفت:موصوف وصفت از نظرمعرفه ونکره کاملاً مشابه اند اماحالت همواره نکره وذوالحال همواره معرفه است.

2ـ خبر جمله ی ناقص:1)اگرازجمله حذف شود،جمله ناقص می شود،اما با حذف حال تغییر چندانی ایجاد نمی شود.

3ـ جملیه ی حالیه :

به جای اسم تنها از یک جمله استفاده میشود :

1) بعد از یک جمله ی کامل می اید .

2)مطلبی در مورد اسم معرفه ی جمله ی قبل خود می گوید .

3)نقش اصلی ندارد ، یعنی با حذف ان جمله ناقص نمیشد .

نکته : جمله ی وصفیه در مورد اسم نکره ق فبل خود است اما جمله ی حال در مورد اسم معرفه ی قبل از خود است .مثال:

رایت الدلفین قربی یضحک کالاطفال (جمله ی حال )

جاووا اباهم عشاً یب (جمله ی وصفیه )

4-واو حالت :

واو حالت در ابتدای جمله ی اسمیه یا( قد )می اید :

1) واو حالت + جمله ی اسمیه+ ضمیر منفصل)

2)جمله ی بعد از واو حالیه به کلمه ی معرفه بر میگردد .

3) واو حالیه قبل از فعل ماضی یا مضارع نمی اید .

اجتمع تلامیذ و هم یتحدثون عن الامتحان

4) اگر جمله اسمیه دارای فعل نبود، در معنا کردن به فعل قبل دقت باید  کرد ،اگر ماضی بود از (بود ) در معنی استفاده میکنیم و اگر مضارع بود از (است ) استفاده میکنیم .

اگر دارای فعل بود بازهم به فعل قبل توجه میکنیم و براساس روش زیر ترجمه میکنیم :

ماضی + مضراع =ماضی استمراری

ماضی +ماضی=ماضی بعید یا ساده

مضارع +مضارع =مضارع التزامی یا ساده

مثال : راینا الناس یدخلون فی دین الله جمیعاً: مردم را دیدم که  همگی به دین خداوارد میشوند .


الدرس الثانی

مکه المکرمه والمدینه المنوره

جلس أعضاء الأسره أمام التفاز مشتاقین، یشاهدون الحجاج فی المطار وهم یرکبون الطائره للذهاب إلی مکه المکرمه والمدینه المنوره. نظر عارف إلی والدیه، فرأی دموعهما تتساقط من أعینهما. فسأل عارف والده متعجبا: یا أبی! لم تبکی و قد کنت فی الحج فی العام الماضی

الأب: حینما أری الناس یذهبون إلی الحج، تمر أمامی ذکریاتی حین زرت أنا وأمک هاتین المدینتین المقدستین؛ فأقول فی نفسی: یا لیتنی أذهب مره أخری.

رقیه: ولکنک أدیت فریضه الحج فی السنه الماضیه مع أمی

الأم: لقد اشتاق أبوکما إلی الحرمین الشریفین

المسجد الحرام والمسجد النبوی وکذلک البقیع الشریف

عارف: أأنت مشتاقه أیضا یا أماه؟

الأم: نعم بالتأکید یا بنی. ولکنی أحب أن نذهب یاره العتبات المقدسه أیضا.

الأب: کل مسلم حین یری ه÷ا المشهد، ویتذکر الأماکن المقدسه یشتاق إلیها

عارف: أی الآماکن تحب أن تزورها؟

الأب: إضافه إلی مکه والمدینه أحب أن أزور العتبات المقدسه أیضا، کما قالت أمک.

عارف: ما هی ذکریاتکما عن الحج

الأب: أتذکر خیم الحجاج فی منی وعرفات ورمی الجمرات والطواف حول الکعبه الشریفه والسعی بین الصفا والمروه وزیاره البقیع الشریف.

الأم: وأنا أتذکر جبل النور الذی کان النبی یتعبد فی غار حراء الواقع فی قمته.

رقیه: أنا فرأت فی کتاب التربیه الدینیه أن أولی آیات القرآن نزلت علی النبی فی غار حراء

هل رأیت الغار یا أماه؟

الأم : لا یا بنیتی. الغار یقع فوق جبل مرتفع لایستطیع صعوده إلا الأقویاء

وأنت تعلمین أن رجلی تؤلمنی

رقیه: هل رأیتما غار ثور الذی لجأ إلیه النبی فی طریق هجرته إلی المدینه المنوره؟

الأب: لا یا عزیزتی؛أنا أتمنی أن أتشرف مع جمیع أعضاء الأسره ومع الأقرباه یاره مکه المکرمه والمدینه المنوره مره أخرد وأزور هذه الأماکن.

ترجمه درس دوم عربی دوازدهم – ریاضی و تجربی عربی ۳ زبان قرآن – حج مدینه مکه

درس دوم

مکه مکرمه و مدینه منوره

اعضای خانواده با اشتیاق روبه روی تلویزیون نشستند و حاجیان را می دیدند که برای رفتن به مکه مکرمه و مدینه منوره سوار بر هواپیما می شوند. عارف به پدر و مادرش نگاه کرد و دید اشکهای آنها از چشمانشان سرازیر است. پس عارف با تعجب از پدرش پرسید: ای پدر ! چرا گریه می کنی ؟ سال گذشته حج بودی

پدر: زمانی که می بینم مردم به حج می روند خاطراتم زمانی که به همراه مادرت به زیارت این دو شهر مقدس رفتیم از جلوی چشمانم عبور می کند و با خود می گویم: ای کاش بار دیگر هم بروم

رقیه: اما تو سال قبل فریضه حج را م به جا آوردی

مادر: پدرتان دلش برای حرمین شریفین تنگ شده است

المسجد الحرام و مسجد پیامبر و بقیع شریف

عارف: ای مادر آیا تو نیز دلتنگ شدی

مادر : بله مطمئنا پسرم اما من دوست دارم به زیارت عتبات مقدس (کربلاء و نجف) هم بروم

عارف: کجاها را دوست داری زیارت کنی ؟

پدر: علاوه بر مکه و مدینه دوست دارم عتبات مقدس را هم همانطور که مادرت گفت زیارت کنم

عارف: چه خاطراتی از حج دارید

پدر: من خیمه های حاجیان در منی و عرفات و رمی جمرات و طواف دور کعبه شریف و سعی بین صفا و مروه و زیارت بقیع شریف را به خاطر می آورم

مادر: من نیز کوه نور را به خاطر می آورم که پیامبر در غار حراء که در قله آن قرار دارد عبارت می کرد

رقیه: من در کتاب تعلیمات دینی خواندم که نخستین آیات قرآن در غار حراء بر پیامبر نازل شد

ای مادر آیا این غار را دیده ای

مادر: نه دخترکم، این غار روی یک کوه مرتفع قرار دارد و فقط افراد قوی می توانند از آن بالا روند

تو می دانی که پایم درد می کند

رقیه: آیا کوه ثور که پیامبر در راه مهاجرت به مدینه منوره به آن پناه برد را دیده اید

پدر: نه عزیزم من دوست دارم بار دیگر به همراه تمامی اعضای خانواده و خویشاوندان به زیارت مکه مکرمه و مدینه منوره بروم و این مکان ها را زیارت کنم


1-سمکۀ،سمکات       درست            جمع مکسر(سمک)،(أسماک) است.

2-ذکری،ذکریات      درست

3-فریسۀ،فرائس       درست

 4-قربان،قرابین       درست

5-خطیئۀ،أخطاء       نادرست          أخطاء جمع مکسر (خطأ)است.جمع های (خطیئۀ) خطایا و خطیئات است.                          

6-طعام،مطاعم        نادرست            مطاعم جمع مکسر(مطعم)است.جمع(طعام) أطعمۀ است.

7-دعوۀ،دعوات      درست

8-کتابۀ،کتابات       درست

9-شَعب،شُعَب       نادرست              شُعب جمع مکسر(شعبۀ) است.جمع(شَعب) شعوب است.

10-عظم،أعاظم     نادرست           

11-تمثال،أمثلۀ     نادرست

12-سنّ،سنوات     نادرست

13-عصر،عصور  درست

14-صنم،أصنام    درست

15-حاجّ،حجّاج    درست

16-دمع،دموع     درست

17-وجه،وجوه    درست

18-بنت،أبناء     نادرست            أبنائ جمع مکسر این است.جمع بنت بنات است.

19-إله،آلهَۀ       درست

20-آیۀ،آیات     درست


 1- أقوى الناس من  انتصر علی  به سهلا.

قوی ترین مردم کسی است که به سادگی بر خشمش پیروز شود .

۲ - من عاش بوجهین،مات خاسرا لا وجه له.

هر کس با دورویی (منافق گونه ) زندگی کند ، زیان کار و در حالیکه هیچ رویی ندارد (و بی آبرو) می میرد.

 ٣- عند وقوع المصائب تذهب النداوة سریعة.

هنگام وقوع مصیبت ها ( بلاها ) ، دشمن به سرعت می رود

۴- من أذنب وهویضحک،  دخل النار وهو یبکی .

هر کسی گناه کند در حالیکه می خندد ، به جهنم وارد می شود در حالیکه میگرید.

5- یبقی المحسن حیأو إن نقل إلى منازل الأموات .

نیکوکار زنده باقی می ماند اگر چه به منزل های مردگان ( آرامگاه ها ) منتقل شده باشد .

6-إذا طلبت أن تنجح فی عملک فقم به وحیدا ولا تتوکل على الناس .

هر گاه خواستی در کارت موفق شوی پس تنهایی به آن اقدام کن و به مردم توکل نکن .

إنتصر : پیروز شد

۲- أذنب : گناه کرد


 سمکة السهم

 سمکة السهم من أعجب الأسماک فی الصید. إنها تطلق قطرات الماء متتالیة من فمها إلى الهواء بقوة تشبه إطلاق السهم و تطلق هذا السهم المائی فی التجاه الات فوق الماء و عندما تسقط الة على سطح الماء تبلعها حیّة.

 هواة أسماک اینة معجبون بهذه السمکة، ولکن تغذیتها صعبة علیهم؛ لأنها تحب أن تأکل الفرائس الحیة

 ماهی تیرانداز ماهی تیرانداز از شگفت انگیزترین ماهی ها در شکار است. آن با نیرویی شبیه پرتاب تیر قطره های آب را پی در پی از دهانش بطرف هوا رها می کند. و این تیر آبی در جهت ات بالای آب رها می شود. و وقتی ه بر سطح آب می افتد. آن را زنده می بلعد

علاقمندان ماهی های زیبا از این ماهی به شگفت می آیند، ولی غذا دادن آن (آن ماهیها) بر آنها (آن علاقه مندان) سخت است؛ زیرا آن (ماهیان) دوست دارد شکارهای زنده را بخورد.

سمکة: مبتدا / متتالیة: حال / الهواء: مجرور به حرف جر و الة: فاعل / الماء: مضاف الیه /حیّة: حال / هواة: مبتدا / معجبون: خبر / الفرائس: مفعول/ الحیة: صفت

سمکة التیلابیا

سمکة التیلابیا من أغرب الأسماک دافع عن صغارها و هی تسیر معها. إنها تعیش فی شمال إفریقیا. وهذه السمکة تبلع صغارها عند الخطز؛ ثم تخرجها بعد زوال ار

 ماهی تیلاپیلا از ناشناخته ترین ماهی هاست، از بچه هایش دفاع می کند در حالی که همراهشان حرکت می کند. آن در شمال آفریقا زندگی می کند. و این ماهی بچه هایش را هنگام خطر می بلعد؛ سپس آنها را بعد از برطرف شدنش (برطرف شدن خطر) بیرون می آورد.

 صغار: مجرور به حرف جر /هی تسیر معها: حال /صغار: مفعول

 


1 - ابنی الصغیر. (پسر کوچکم)                بنی ؛ پسرکم

 ۲- بنتی الصغیرة. (دختر کوچکم)         بنیتی: دخترکم

 3- أعلى الجبل و راسة. (بالاترین قسمت کوه و سر آن)               القمة: قله

4 - مکان وقوف السیارات و الحافلات. (جای ایستادن ماشین ها و اتوبوسها)              الموقف: ایستگاه

 5- سیارة نستخدمها للعمل فی المزرعة.(خودرویی که آن را برای کار در مزرعه به کار می بریم)              الجرارة: تراکتور

6 - صفة لجهاز أو آلة أو أداة بحاجة إلى التصلیح                      المعطل: خراب شده


1- ربنا أتنا فی الدنیا حسنة و فی الأخرة حسنة: پروردگارا، در دنیا به ما نیکی و در آخرت (نیز) نیکی بده. حسنه: مفعول- فی الأخرة: مجرور به حرف جر

 ۲- جاء الحق و زهق الباطل : حق آمد و باطل نابود شد. / الحق: فاعل ؛ الباطل: فاعل

 ٣- واستعینوا بالصبر و الصلاة: از بردباری و نماز باری بجویید. / الصبر: مجرور به حرف جر

4- فان حزب الله هم الغالبون : بی گمان حزب خدا چیره شدگان اند. / الله: مضاف الیه

5- کل نفس ذائقة الموت : هر کسی چشنده مرگ است. / کل: مبتدا ؛ ذائقة: خبر


١- الأصدقاء   الأحیاء   الأقرباء   الأربعاء √

 2-الطین   الملف √   التراب   الحجر

 ٣- الأعین   الأکتاف   الفأس √    الاسنان

4- الغراب   العصفور  الحمامة   المائدة √

5- العظم    اللحم    العام √   الدّم

٦- الخیام √   أمس   غداً   الیوم


 أ. عین نوع الکلمات التی تحتها خط. (نوع الکلمات :اسم فاعل و اسم مفعول و اسم مکان و اسم مبالغة " و فعل ماضی و فعل مضارع و مصدر و حرف جر و ).

السید مسلمی مزارع. هو یسکن فی قریة بطرود بمحافظة مازندران. إنه رجل صادق و صبار و محترم. فی یوم من الأیام شاهد جماعة من المسافرین واقفین أمام مسجد القریة. فذهب و سألهم عن سبب وقوفهم، فقالوا: إن سیارتنا معطلة

فاتصل السید مسلمی بصدیقه مصلح السیارات؛لکی یصلح سیارتهم.وجاء صدیقه و جرّ سیّارتهم بالجرّارَّة و أخذها إلی موقف تصلیح السّیارات.

آقای مسلمی» کشاورز است. او در روستای بطرود از استان مازندران ست دارد. او مردی راستگو و بسیار شکیبا و مرد محترم است. در روزی از روزها جمعی از مسافران را روبروی مسجد روستا ایستاده دید. پس رفت و از آنها درباره علت ایستادنشان پرسید، پس گفتند: خودرو مان خراب شده است. مزارع: اسم فاعل ، یسکن: فعل مضارع / صادق: اسم فاعل /صبار: اسم مبالغه / محترم: اسم مفعول / المسافرین: اسم فاعل / واقفین: اسم فاعل / مسجد: اسم مکان / معطلة: اسم مفعول

 السید مسلمی بصدیقه مصلح السیلیات؛ لکی یصلح سیارتهم؛ و جاء صدیقه و جز سیارتهم بالجرارة و أخذها إلى موقف تصلیح السیارات. پس آقای مسلمی با دوستش تعمیرکار خودرو تماس گرفت؛ تا خودروی آنها را تعمیر کند؛ و دوستش آمد و خودرویشان را با تراکتور کشید و آن را به تعمیرگاه خودرو برد. مصلح: اسم فاعل / السیارات: اسم مبالغه / الجرارة: اسم مبالغه / موقف: اسم مکان / تصلیح: مصدر

 ب. ما مهنة صدیق السید مسلمی مهنته مصلح السیارات،

ج. کم جار و مجرورة فی النص؟ فی النص عشرة حروف جار و مجرورات

-1 فی قریة  ۲- بطرود . ۳- بمحافظة  4- فی یوم  5- من الأیام 6- عن السبب 7-بصدیقه ۹- بالجرارة

 د. أین یعیش السید مسلمی؟ هو یعیش فی قریة بطرود بمحافظة مازندران

 ه. أکتب مفرد هذه الکلمات.

 سادة: سید --قری: قریة-- رجال: رجل--أیام: یوم—سیارات:سیارة-- مصلحون: مصلح-- أصدقاء: صدیق مواقف:موقف--جرارات: جرارة --جماعات: جماعة


1-.و خلق الإنسان ضعیفة: و انسان ضعیف و ناتوان آفریده شد الحال: ضعیفة

۲-. ولا تهنوا ولا تحزنوا و أنتم الأعلون: و سستی نکنید و ناراحت نباشید حال آنکه شما برترید. الحال: أنتم الأعلون

٣- کان الناس أمة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین» مردم امتى واحد بودند پس خداوند پیامبران را بشارت دهنده فرستاد. الحال: مبشرین

٤- {یا أیتها النفس المطمئنة و ارجعی إلى ربک راضیة مرضیة: ای نفس آرام، به سوی پروردگارت خشنود و راضی بازگرد. الحال: راضیة مرضیة

5- إنما ولی الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون اکاة وهم راکعونه: تنها سرپرست شما خداوند و پیامبرش و مؤمنانی که کسانی که ایمان آوردند) نماز به پا می دارند و زکات میدهند حال آنکه در رکوع هستند. الحال: هم راکعون


1-وصل المسافران إلى المطار مترین و کبا الطائرة. مسافران با تاخیر به فرودگاه رسیدند و سوار هواپیما شدند. / متأخرین

 ۲- تجتهد الطالبة فی أداء واجباتها راضیة وتساعد امها. دانش آموزان در انجام تکالیف خود با خشنودی تلاش می کنند و به مادرشان کمک می کنند. / راضیة

 ٣- یشجع المتفرجون فریقهم الفائز فرحین الیوم. امروز تماشاچیان تیم برنده خود را با شادی تشویق می کنند. / فرحین

4- الطّالبتان تقرآنِ دروسهما مجدّتین.دانش آموزان درسهایشان را باتلاش می خوانند./ مجدّتین


 

تست درس دوم حال

۱) میزالخطا للفرغ ایجاد أسلوب الحال تظاهر ابناء فلسطین . بتحریر أرضهم المقدسة » ( سراسری ریاضی ۷۹) الف ) مطالبین    ب) و هم یطالبون     ج) و هم مطالبین    د) وهم مطالبون

 ۲) شارک . فی المراسیم . زیارة العلماء» عین الصحیح للفراغ لأسلوب الحال : (سراسری هنر ۸٤)

 الف) الطالب ، مطالبین   ب) طالبان ، مطالبان   ج) طلاب ، و طلبوا   د) الطلاب ، وهم یطلبون

 ۳) عین الخطا للفراغ الایجاد اسلوب الحال : حج الحجاج البیت الحرام . الله أکبر) (سراسری ریاضی84)

 الف) وهم یهتفون   ب) و هم هاتفین   ج) هاتفین   د) یهتفون

4) المعلم یدرس و الطلاب » عین الخطا للفراغ لایجاد أسلوب الحال : (سراسری ریاضی ۸۰)

 الف ) صامتین  ب) صامتون  ج) یستمعون   د) مستمعون

 5) عین الحال ( سراسری تجربی ۸۱) 

 الف) أطیع أمی احتراما لمنزلتها  ب) إنها سکتت سکوتأ مدیرأ   ج ) رجع الجنود من الجبهات منتصرین

د) قلت له : أنت اخی حقا

 6) عین الحال (سراسری زبان ۸۳)

الف ) جاء المعلم ، فهو یسألنا عن الدروس  ب) قالت الأم و بدأت بتهیئة الطعام  ج) شاهدت طفلا یلعب فی ساحة الدار

د) ذهبت الطالبات الی المدرسة

7) عین الحال : ( سراسری انسانی ۸۱)

الف ) جاء المعلم و بدأ بالدرس ثم اجاب عن أسئلة الطالب   ب) جاءت المدیرة ، هی سألت عن النائبات و رجعت

ج) رأیت طفلا سقط فی الشارع و بدأ بالبکاء الکثیر  د) قالت الأم بتربیة الاولاد و هی مطمئنة بأسلوب عملها

8) عین (و) حالیه :( سراسری ریاضی ۸۳)

 الف) و القلم و ما سیطرون   ب) أطلب العلم و لا تسال فی ذلک   ج) و من یعمل ذرة من الخیر یرى عاقبة

د) أجاب الطالب إلى السؤال و هو فرح بذلک

 9) عین العبارة التی تصف الفاعل

الف) توقف الأب متحیرأ من هذا المنظر الجمیل    ب) رأیت قطرات الماء تجری فی نهر قرب بیتنا

ج) الطلاب یتلون آیات من القرآن أثرت فی قلوبهم   د) قد أکتشفت بعض الحقائق العلمیة و هی کانت مجهولة

10) رأینا التلامیذ و هم یطالعون دروسهم » إبدال الحال من الجملة الاسمیة الى المفرد : رأینا التلامیذ.

الف) و قد طالع دروسهم   ب) یطالعون دروسهم   ج) مطالعین دروسهم    د) و هم طالعوا دروسهم .

11) عین الصحیح للفراغ فی تبدیل الحال المفردة : خرجت التلمیذات من الصف متکلمات باللغة العربیة »

( سراسری ریاضی ۸۰)

الف) متکلمات   ب) متکلمین    ج) و هن تتکلم   د) و هن متکلمات


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها